صلحی که همه صلح‌ها را بر باد داد

صلحی که همه صلح‌ها را بر باد داد
آذر 14, 1404
38 بازدید

کتاب صلحی که همه صلح‌ها را بر باد داد به نویسندگی دیوید فرامکین اثری تاریخی و تحلیلی است که تلاش بر این دارد تا توضیح دهد چگونه تصمیم‌های سیاسی قدرت‌های پیروز جنگ جهانی اول، به‌ویژه بریتانیا و فرانسه، به جای برقراری صلحی پایدار، بذر آشوب، بی‌ثباتی و منازعه را در خاورمیانه کاشتند. دیوید فرامکین، استاد […]

کتاب صلحی که همه صلح‌ها را بر باد داد به نویسندگی دیوید فرامکین اثری تاریخی و تحلیلی است که تلاش بر این دارد تا توضیح دهد چگونه تصمیم‌های سیاسی قدرت‌های پیروز جنگ جهانی اول، به‌ویژه بریتانیا و فرانسه، به جای برقراری صلحی پایدار، بذر آشوب، بی‌ثباتی و منازعه را در خاورمیانه کاشتند. دیوید فرامکین، استاد تاریخ و سیاست بین‌الملل، با زبانی تحلیلی و روایت‌محور، نشان می‌دهد که مرزها، وعده‌های متناقض و منافع استعماری، نه‌تنها امپراتوری عثمانی را نابود نمود، بلکه نظم تازه‌ای بوجود آورد که هنوز هم جهان با پیامدهایش درگیر است.

سبک و ساختار کتاب

کتاب شامل چند بخش تاریخی است که از فروپاشی امپراتوری عثمانی تا شکل‌گیری دولت‌های جدید خاورمیانه (عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و عربستان سعودی) را دنبال می‌کند. فرامکین در روایت خود از اسناد رسمی، مکاتبات دیپلماتیک، یادداشت‌های سیاستمداران بریتانیایی و خاطرات نظامیان استفاده می‌کند. سبک نگارش وی تاریخی-تحلیلی است؛ با اینکه زبان اثر علمی است، اما لحن روایت‌محور آن را از یک گزارش تاریخی معمولی متمایز می‌کند.

مخاطبان اصلی کتاب پژوهشگران تاریخ خاورمیانه، روابط بین‌الملل و سیاست هستند، اما ساختار روایت‌گونه آن برای خوانندگان عمومی نیز جذاب است.

ایده اصلی کتاب

به اعتقاد فرامکین، صلح پس از جنگ جهانی اول پایانی برای خشونت نبود، بلکه آغاز قرنی از بحران در خاورمیانه بود.
قدرت‌های استعماری غرب به جای بازسازی واقعی منطقه، سعی بر این داشتند تا مرزهای جدید را بر اساس منافع خود ترسیم کنند و حکومت‌هایی بسازند که حافظ منافع آنان باشند، نه مردم منطقه. نویسنده با تمرکز بر دهه‌ی ۱۹۱۴ تا ۱۹۲۲ میلادی، سه محور اصلی را دنبال می‌کند:

  • فروپاشی امپراتوری عثمانی

فرامکین توضیح می‌دهد که عثمانی اگرچه بیمار اروپا لقب گرفته بود، اما ساختار چندقومیتی و مذهبی آن، نوعی توازن شکننده میان ملت‌ها ایجاد کرده بود. با نابودی آن، خلأ قدرت پدید آمد که زمینه را برای رقابت قدرت‌های خارجی و درگیری‌های داخلی آماده کرد.

  • وعده‌های متناقض قدرت‌های پیروز

در طول جنگ جهانی اول، بریتانیا سه وعده‌ی متضاد داد: وعده به اعراب برای استقلال و تشکیل دولت عربی (مکاتبات حسین–مک‌ماهون)، تعهد به فرانسه برای تقسیم خاورمیانه (توافق سایکس–پیکو) و وعده به یهودیان برای تشکیل خانه ملی در فلسطین (اعلامیه بالفور). در نهایت این تناقضات به فروپاشی اعتماد و آغاز بی‌اعتمادی تاریخی در منطقه منجر شد.

  • شکل‌گیری عراق، سوریه، اردن و لبنان

پس از پایان جنگ، بریتانیا و فرانسه بدون در نظر گرفتن بافت قومی، مذهبی و تاریخی مناطق، مرزهایی ترسیم کردند که نتیجه‌اش تولد دولت‌هایی چون عراق، سوریه، اردن و لبنان بود؛ کشورهایی که درونشان شکاف‌های قومی و مذهبی به‌صورت ساختاری نهاده شد. به تعبیر فرامکین، این مرزها صلحی نمادین ایجاد کردند که درون خود جنگی دائمی نهفته داشت.

فرامکین در تحلیل خود بر دو مفهوم کلیدی تأکید دارد:

  • صلح استعماری: صلحی که از بالا تحمیل شد و مردم منطقه در آن نقشی نداشتند.
  • هویت‌های ساختگی: ملت‌هایی که نه بر اساس تاریخ و فرهنگ، بلکه طبق منافع امپریالیستی ساخته شدند.

او استدلال می‌کند که این ساختارها، زمینه‌ساز رشد ناسیونالیسم افراطی، بنیادگرایی مذهبی، کودتاهای نظامی و درگیری‌های قومی در قرن بیستم شدند، از مسئله‌ی فلسطین گرفته تا جنگ‌های داخلی عراق و سوریه.

پیام نهایی و اهمیت کتاب

فرامکین در پایان هشدار می‌دهد که نظم ساخته شده در خاورمیانه که پس از ۱۹۱۸ شکل گرفت، هنوز هم میراث خود را بر جای گذاشته است. او به ما یادآوری می‌کند که تاریخ استعمار، هنوز در روابط امروز منطقه جاری است و بحران‌های کنونی خاورمیانه نه‌تنها حاصل اختلافات قومی و مذهبی، بلکه نتیجه‌ی مستقیم سیاست‌های کوتاه‌مدت و منافع استعماری قرن بیستم است و هر تلاشی برای صلح پایدار، باید از درک تاریخی و بازسازی نهادهای بومی آغاز شود، نه از تحمیل طرح‌های بیرونی. در نهایت فرامکین نشان می‌دهد که چگونه تصمیم‌های چند سیاستمدار اروپایی در اتاق‌های بسته، سرنوشت میلیون‌ها نفر را در قرن‌های بعد تعیین کرد. در واقع، او می‌گوید جنگ جهانی اول شاید پایان یک امپراتوری بود، اما آغاز خاورمیانه‌ای بود که هنوز در جست‌وجوی صلحی واقعی است.