در دهه 1970، گردشگری افغانستان در دوران شکوه و اوج خود قرار داشت. از سراسر جهان، هزاران گردشگر به افغانستان میآمدند تا زیبایی منحصربهفرد این سرزمین را مشاهده کنند و از مهماننوازی یکی از مهربانترین ملتها لذت ببرند.
مقدمه
در دهه 1970، گردشگری افغانستان در دوران شکوه و اوج خود قرار داشت. از سراسر جهان، هزاران گردشگر به افغانستان میآمدند تا زیبایی منحصربهفرد این سرزمین را مشاهده کنند و از مهماننوازی یکی از مهربانترین ملتها لذت ببرند.
با وجود دههها ناآرامی و آشوب، کابل همچنان شهری باشکوه است که گذشته و حال را در آغوش گرفته است. معماری مدرن در ساختار کابل ادغام شده و در حالیکه جامعه جهانی نیز به توسعه و بازسازی آن ادامه میدهد، به این شهر امیدی برای آیندهای آباد و صلحآمیز بخشیده است.
شهر زیبای بلخ که از آن به عنوان امالبلاد یا مادر همه شهرها یاد میشود، دریاچههای بند امیر، آرامگاه حضرت علی (ع) و همچنین مجسمههای مشهور بودا که قدمتی بیش از دو هزار سال دارند، تنها بخشی از جاذبهها و اماکن تاریخی افغانستان هستند. تضاد چشمنواز میان رنگهای خاکی کوههای اطراف و آبی لاجوردی درخشان آبراهها، منظرهای شگفتانگیز و فراموشنشدنی پدید آورده است.
از چنگیزخان گرفته تا اسکندر مقدونی، افغانستان همواره از نظر راهبردی برای سپاهیان مهاجم اهمیت بسیار داشته است. این سپاهیان ردپاها و آثار شگفتانگیزی از خود بهجا گذاشتهاند که با وجود دههها جنگ و درگیری، هنوز بسیاری از آنها کشف نشدهاند.
در حال حاضر بازسازی زیرساختهای جنگزده افغانستان در حال انجام است؛ طرحی بزرگ برای ایجاد خطوط ارتباطات ملی میان کابل و سایر استانها آغاز شده است، همچنین توسعه شبکههای حملونقل در دستور کار قرار دارد.
علاوه بر این، بهطور جدی سرمایهگذاری بخش خصوصی در صنعت گردشگری مورد تشویق قرار گرفته است و بدینترتیب صنعت سفر و گردشگری افغانستان را تقویت مینماید. با توجه به رشد پیوسته صنعت گردشگری جهانی، گردشگری افغانستان ظرفیت عظیمی برای تبدیلشدن به بخشی بسیار سودآور دارد و از هر تلاشی که با هدف بهبود صنعت گردشگری کشور انجام شود، حمایت میگردد.
کابل، پایتخت افغانستان از سال ۱۷۷۶ میلادی، شهری است که بهسرعت در حال گسترش است و در آن، بازارهای پرهیاهو در کنار ساختمانهای بلند و مدرن همزیستی دارند. خیابانهای عریض شهر با چهرههای زیبا، چپنهای راهراه رنگارنگ (نوعی عبا یا بالاپوش سنتی) و عمامههای بلند و رنگارنگ زینت یافتهاند. کوههایی که کابل را در بر گرفتهاند، منظرهای چشمنواز دارند: در بهار به رنگ سبز زمردی درمیآیند و در زمستان به رنگ سفید درمیآیند. در تابستان، رنگهایشان پیوسته در حال تغییر است؛ از بنفش تیره در سپیدهدم تا صورتی درخشان هنگام غروب خورشید. دو رشتهکوه سنگی ناهموار، که هر یک بر فرازشان دژهای کهن قرار دارند، شهر را از هم جدا میکنند. رود کابل از درهای باریک میان این دو رشتهکوه میگذرد و در میانه شهر جاری میشود. قرنهاست که مسافران در نوشتههای خود از کابل ستایش کردهاند و جذابیت این شهر همچنان مسافران امروزی را مجذوب خود میکند.
بالاحصار
این دژ تاریخی که قدمتش به حدود سده ششم میلادی میرسد، قرنها بر فراز دشتها سر برافراشته و میزبان پادشاهان افغانستان بوده است. تا سال ۱۸۸۰ میلادی زمانی که در جریان جنگ دوم انگلیس و افغانستان ویران شد صحنه بسیاری از رویدادهای پرهیجان و مهم تاریخ این سرزمین به شمار میرفت. بالاحصار آغازگر دژهای دفاعی تاریخی شهر کابل به شمار میرود. این دژها به قرن پنجم میلادی نسبت داده میشوند و ارتفاعی حدود هفت متر و ضخامتی حدود سه متر دارند.
آرامگاهها
در سال ۱۸۱۷ میلادی، آرامگاه تیمور شاه، فرزند احمدشاه درانی، ساخته شد. تیمور شاه همان کسی بود که پایتخت افغانستان را از قندهار به کابل منتقل کرد.
آرامگاه امیر عبدالرحمان خان، یکی از پادشاهان پرقدرت و اصلاحگر افغانستان، از بناهای شاخص و زیبا در شهر کابل است. این آرامگاه نمونهای برجسته از معماری قرن نوزدهم به شمار میرود که تاکنون در کابل باقی مانده است و در پارک زرنگار، در قلب شهر واقع شده است.
آرامگاه نادر شاه با گنبدی آبیرنگ و سنگمرمر سفید ساخته شده و بر روی تپهای به نام تپه مرنجان قرار دارد که منظرهای مشرف بر سراسر شهر کابل دارد.
باغ بالا
بر فراز تپهای در شمال شهر، کاخ باشکوه و ظریف باغ بالا با گنبدهای متعدد میدرخشد. این کاخ در اصل بهعنوان اقامتگاه تابستانی ساخته شده بود و دارای استخر بزرگی بوده که در میان درختان کاج احاطه شده است. در حال حاضر، این بنا در حال مرمت و بازسازی است تا بهعنوان مهمانسرای رسمی برای میهمانان بلندپایه خارجی وزارت امور خارجه مورد استفاده قرار گیرد.
باغهای بابر
در میانه سده شانزدهم میلادی، ظهیرالدین محمد بابر، بنیانگذار سلسله گورکانی (مغول) هند، این باغها را احداث کرد. در این باغها، کوشک تابستانی وجود دارد که توسط امیر عبدالرحمان خان به مجموعه افزوده شد، مسجد یادبودی که به دستور امپراتور شاهجهان ساخته شد و همچنین آرامگاه بابر در همین مکان قرار دارد. بابر در سال ۱۵۳۰ میلادی در شهر آگره درگذشت، اما چنان دلبسته این باغها بود که وصیت کرد در همینجا به خاک سپرده شود. همسر افغان او، بیبی مبارکه، این وصیت را برآورده کرد.
موزه ملی افغانستان
این موزه در منطقه دارالامان واقع شده و مجموعهای استثنایی از آثار باستانی را در خود جای داده است که گواهی بر تاریخ پربار افغانستان از دوران ماقبل تاریخ تا دوران معاصر است.
بازارها
شمار زیادی از گردشگران برای خرید و گردش از بازارهای رنگارنگ و پرجنبوجوش کابل دیدن میکنند. معروفترین خیابان در منطقه شهر نو، کوچه مرغها (کوچه مرغه) است که به خاطر مغازههای صنایعدستی، فرش، جواهرات، و آثار هنری مشهور است.
مساجد کابل
شهر کابل میزبان مساجد متعدد و دیدنی است. معروفترین مساجد در مرکز شهر عبارتاند از:
- مسجد پل خشتی
- مسجد شاه دوشمشیره
- مسجد آبی یا مسجد شیرپور
- مسجد جامع عیدگاه
- مسجد سید مجنون شاه
حومههای کابل
کوهدمَن
روستای استالف در دره زیبای کوهدمن واقع شده است. این دره که در شمال کابل قرار دارد، با تپههای خشک احاطه شده و در میان خود روستاهایی را جای داده که در دل باغهای سرسبز و میوهدار پنهاناند. این منطقه از قدیمیترین، زیباترین و پهناورترین درههای افغانستان به شمار میرود. استالف بهویژه بهخاطر بازارهای دیدنی و سفالگری سبز و آبیرنگ خود شهرت دارد. بازدید از این مکان، علاوه بر تماشای مناظر نفسگیر، تصویری واقعی از زندگی روستایی افغانها ارائه میدهد. این منطقه بخشی از دشت شمالی است و بهدلیل دارا بودن بیش از صد نوع انگور مختلف شهرت فراوان دارد.
درهها و تنگههای افغانستان
در میان درههای باشکوه کشور، تنگه کابل (تنگی غارو) یکی از زیباترین و چشمگیرترینهاست. در بالای این تنگه، ساختمانی دیدبانی قرار دارد که چشماندازی بینظیر از طبیعت اطراف ارائه میدهد. جادهای پیچدرپیچ به طول سه کیلومتر از دامنه آن پایین میآید و تصویری کامل از صخرههای ناهموار و شکوه طبیعی منطقه را به نمایش میگذارد.
در میان آثار تاریخی جالب از قرن چهارم میلادی، استوپای گلدره جایگاه ویژهای دارد. درون طاقچههای آن در گذشته تندیسهایی قرار داشته است. این بنا بر روی سکویی با پایهای مربعشکل و ستونهایی با سبک کورینتی ساخته شده است. دیوارهای آن با نوعی آجرکاری تزئینی موسوم به آجرچینی الگودار تزئین شدهاند که نمونهای از هنر کوشانیان به شمار میرود. در ابتدا، استوپاها با رنگ زرد اخرایی و نقوش قرمز رنگآمیزی و سپس با ملات پوشانده میشدند.
پغمان
پغمان محبوبترین و پربازدیدترین منطقه ییلاقی کابل است. برای گرامیداشت جنگ استقلال، شاه امانالله خان در سال ۱۹۱۹ میلادی طاق نصرت باشکوهی را در میدان مرکزی پغمان بنا کرد. در امتداد جاده، در باغ عمومی (باغ عمومی پغمان) چای و نوشیدنی برای گردشگران فراهم میشود. در مسیر بازگشت به کابل، میتوان از رستوران سپوژمی (به معنای نور ماه) در کنار دریاچه قرغه و همچنین از زمین گلف کابل دیدن کرد که در اوایل دهه ۱۹۰۰ میلادی بهدست امیر حبیبالله خان بنیانگذاری شد.
عوامل کلیدی در توسعه گردشگری کشورهای در حال توسعه
برنامهریزی مؤثر گردشگری با در نظر گرفتن ویژگیهای خاص محلی میتواند اقتصاد این کشورها را تقویت کند و نیازمند ثبات سیاسی، نهادهای کارآمد، تمرکززدایی و همکاری بینالمللی است. عوامل اجتماعی مانند امپریالیسم، اعتماد و هویت بر نگرش مردم نسبت به گسترش گردشگری و درک آنها از مزایا و پیامدهای منفی آن تأثیرگذارند و چارچوبی برای سیاستگذاری مؤثر فراهم میکنند. توسعه گردشگری مشارکتی در کشورهای در حال توسعه اغلب با شکست مواجه میشود، زیرا موانع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، مشارکت جوامع محلی را محدود نموده و غلبه بر این چالشها نیازمند تغییرات اساسی و حمایت سازمانهای بینالمللی است. رشد سریع گردشگری باعث شده سفرهای بینالمللی برای افراد در دسترستر شود و مکانهای بیشتری حتی مناطق دورافتاده به مقاصد گردشگری تبدیل شوند. گردشگری میتواند محرکی اصلی برای اقتصاد باشد و سیاستهای پایدار گردشگری اهمیت ویژهای دارند. بیثباتی سیاسی بیش از حملات تروریستی بر گردشگری تأثیر منفی دارد و ترکیب این دو خطر صنعت گردشگری را بهشدت تهدید میکند. نظریههای موجود نمیتوانند رشد گردشگری در کشورهای در حال توسعه را بهطور کامل توضیح دهند و مدلهایی که تأثیرات بخشهای مختلف گردشگری را بر اساس عوامل اجتماعی و اقتصادی منحصربهفرد این کشورها تفکیک میکنند، مفید هستند. موانعی مانند ناکارآمدی نهادهای گردشگری، محدودیتهای بخش خصوصی و ضعف زیرساختها، مشارکت محلی را کاهش میدهند و برای بهبود آن باید آموزش کارکنان و هماهنگی دولتی تقویت شود. رابطه بین هزینههای گردشگری و رشد اقتصادی در کشورهای در حال گذار متنوع است و میتواند یکطرفه یا دوطرفه باشد. توسعه گردشگری مشارکتی شامل سه مرحل فشار بر دولت، شکلگیری اراده سیاسی و اجرای سیاستها است و برای موفقیت پایدار نیازمند اراده سیاسی قوی، اقدامات قانونی مناسب، توانمندسازی جوامع محلی و همکاری نخبگان است.
نتیجهگیری
توسعه گردشگری در افغانستان به عوامل مهمی مانند میراث فرهنگی، رشد اقتصادی، بهبود زیرساختها و مشارکت جامعه محلی بستگی دارد. تمامی این عوامل نشان میدهند که گردشگری ظرفیت ایجاد تغییرات چشمگیر در پیشرفت اقتصادی کشور را دارد. با این حال، برای آنکه بخش گردشگری واقعاً رونق پیدا کند و به کسبوکارهای محلی و اقتصاد کل کشور کمک کند، باید مشکلات موجود برطرف شوند. این مشکلات میتوانند شامل مسائل امنیتی، ضعف زیرساختها و نیاز به سیاستهای مناسب باشند. در مجموع، باید بتوان بر مشکلات غلبه کرد تا امکان صنعت گردشگری پایدار و قدرتمند ایجاد گردد که هم به اقتصاد کمک کند و هم توانمندی جوامع محلی را افزایش دهد.
توصیهها
- توسعه کمپینهای بازاریابی هدفمند که میراث فرهنگی غنی و اماکن تاریخی افغانستان را برجسته کنند. این اقدام میتواند گردشگران فرهنگی و پژوهشگران را جذب نموده، قدردانی از سنتهای افغانستان را تقویت کند و به اقتصاد محلی کمک نماید.
- تشویق سرمایهگذاریها در بخش گردشگری بهگونهای که فرصتهای شغلی در حوزههای مهماننوازی، حملونقل و صنایع دستی محلی ایجاد شود. همکاری با کسبوکارها و هنرمندان محلی میتواند منافع اقتصادی گردشگری را افزایش دهد.
- اولویت دادن به بهبود حملونقل، اقامت و امکانات ارتباطی برای ایجاد محیطی جاذب برای گردشگری که همکاری حاکمیت و بخش خصوصی برای تأمین مالی این ارتقای زیرساختها ضروری است.
- تدوین راهبردهای جامع برای مقابله با مسائل امنیتی، بیثباتی سیاسی و کماطلاعی مردم جهان درباره افغانستان بهعنوان مقصد گردشگری. ایجاد اعتماد در میان گردشگران بینالمللی از طریق ارتباط شفاف و نمایش پیشرفتها ضروری است.
- اطمینان از اینکه توسعه گردشگری با اصول پایدار و حفاظت از محیطزیست و مسئولیت اجتماعی همخوانی دارد. مشارکت جوامع محلی در فرآیند برنامهریزی برای اطمینان از تقسیم منافع بهصورت عادلانه حیاتی است.
- بازنگری و بهبود سیاستهای مرتبط با گردشگری، شامل ایجاد مقررات مناسب، استراتژیهای بازاریابی مؤثر و تقویت همکاریهای بینالمللی برای حمایت از طرحهای گردشگری.
- راهاندازی برنامههای آموزشی برای تقویت مهارتهای جوامع محلی در بخش گردشگری. توانمندسازی مردم محلی برای مشارکت و بهرهمندی از طرحهای گردشگری برای موفقیت بلندمدت ضروری است.
- همکاری با رسانهها و سازمانهای گردشگری برای بهبود تصویر افغانستان بهعنوان مقصد گردشگری. برندینگ و بازاریابی مؤثر به تغییر نگرش عمومی و تحریک علاقه گردشگران کمک میکند.
- مشارکت جوامع محلی در فرآیند توسعه گردشگری تا صدای آنها شنیده شود و سهمی در طرحها داشته باشند. استفاده از روشهای پایهای و مشارکتی برای تقویت درگیری و مشارکت جامعه توصیه میشود.
- تدوین برنامه استراتژیک که بازارهای بالقوه و محصولات جدید گردشگری را شناسایی کند، با تمرکز بر گردشگری فرهنگی و ماجراجویانه. این برنامه باید بهطور منظم بازنگری و با روندهای بازار و نیازهای جامعه محلی بهروزرسانی شود.
منبع: researchgate
این متن صرفا جهت اطلاعرسانی و انعکاس دیدگاههای پژوهشگران و منابع مختلف منتشر شده و انتشار آن به معنای تایید کامل محتوا از سوی مرکز مطالعات راهبردی باختر نیست.
نظرات
ارسال دیدگاه برای این نوشته بسته می باشد.